نام فارسی: شانه به سر (هدهد)

نام محلی: خروس سلیمان (خروسکو سلیمونو)(khoroosako solaimonoo)

نام علمی: Upupa epops

نام انگلیسی: Hoopoe

 

هد هد شانه به سر پوپك خروسكو سليمونو Eurasian Hoopoe Puput Hærfugl Wiedehopf Abubilla harjalintu Huppe fasciée Upupa Hop Hærfugl Poupa Härfågel Eurasian Hoopoe Удод

 شانه به سر شانه به سر شانه به سر

آخرين باری كه ديده بودمش آن هم فقط براي چند ثانيه، بر مي گردد به حدود بیست و چند سال پيش، آن زمانی كه کودکی بیش نبودم و تفنگ بادی يكي از دوستانم در دستم بود و مي خواستم مهارت خودم را در هدف گيری ثابت كنم و همچنین با کشتن و از بین بردن، این پرنده‌ی کمیاب را از نزدیک ببینم. حالا خدا را شكر مي كنم كه خداوند پر و بال هايي به او داده كه مي تواند به راحتي استتار كند و از ديد دشمناني چون انسان سنگدل پنهان شود. هدهد یا شانه به سر که در گویش محلی معروف است به خروس سلیمان (خروسکو سلیمونو) و داستانش هم بر می گردد به نامه رسانی حضرت سلیمان از جمله پرندگانی است که در فصل زمستان در اطراف کوخرد و مخصوصا جنوب روستا که هنوز هم کم و بیش مزارع جو دیم وجود دارند دیده می‌شود؛ هر چند با این خشکسالی‌های اخیر و راحت طلب شدن مردم کاشتن جو به مراتب بسیار کمتر از گذشته است. فکر می کنم حالا که رفت و آمد مردم به دشت و صحرا کمتر شده، فقط چوپانان و کشاورزان و البته شکارچیانی که در کِدَک (1) منتظر پرندگان هستند شانه به سر را ببینند. بسیاری از جوانان و حتی نوجوانان اسم محلی شانه به سر را نیز نمی دانند! چه برسد به اینکه آن را ببینند و از دیدن آن لذت ببرند.

یادم می آید هر وقت تفنگ دوستم را می دیدم، آرزو می کردم خودم هم یک تفنگ داشتم و ...

 

Hoopoe Hoopoe Hoopoe

به جاي اينكه با سرزنش و پرخاش، كودكان را از اذيت و آزار پرندگان و حيوانات منصرف کنیم بهتر است به آنان کتابی در این مورد هدیه کنیم. هنوز هم کودکان و نوجوانانی هستند که برای سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت خود در روستاها و اطراف شهرها، تفنگی بادی در دست و به سوی هدف های متحرکی مثل پرندگان نشانه می گیرند تا مهارت خود را به اثبات برسانند یا حتی کودکان کنجکاوی هستند که با کشتن پرندگان می‌خواهند آن‌ها را از نزدیک ببینند و به دیگران هم نشان بدهند. چه بسا پرندگان مهاجری که حتی گوشت آن‌ها نیز قابل خوردن نیست، به دست این کودکان ناآگاه قربانی می‌شوند.شانه به سر Hoopoe

یکی از نوجوانان که گهگاهی کهره‌ها را برای چرا به اطراف روستا می‌برد آدرس محل مشاهده‌ی شانه به سر را به من داده بود و چه خوش شانس بودم که پس از دیدن یک دم سرخ سیاه در مسیر، بلافاصله پرواز پروانه‌وار شانه به سر را دیدم که از چند متری من پرواز کرد و کمی آن طرف‌تر در سایه‌ی درخت کناری(2) بر زمین نشست. از دیدن آن لذت بردم و دوران کودکی‌ام در ذهنم تداعی شد. آن موقع در میان انبوهی از بهار(3) آن را دیده بودم اما حالا در صحرایی تقریبا خشک با اندکی پوشش گیاهی به جا مانده از باران یک ماه پیش. وقتی تاج شانه مانند خود را باز می‌کند جلوه‌ی خاصی پیدا می‌کند و بیشتر اوقات بر روی زمین در جستجوی غذا است. نزدیکی‌های غروب مدتی بر روی شاخه‌ی کُناری نشست و سپس از من دور شد. البته روز بعد یک شانه به سر دیگر را دیدم که در نزدیکی آغل گوسفندان یکی از دامداران مشغول تغذیه بود و توانستم مدت زیادی محو تماشایش شوم.

خروس سلیمان

(1) کِدَک: گویش محلی کمه یا کومه، كلبه‌ی کوچکی که از سنگ و گل و شاخ و برگ درختان و با مصالح موجود و هم رنگ محیط در محل شکار پرندگان و حیوانات برای استتار ساخته می‌شود.

(2) کُنار: درخت سِدر

(3) بهار : علف در گویش محلی کوخرد